مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
هُـرم لبـهـای تو آتش زده جانم پـسرم قـصـۀ آب بـرای تـو بـخـوانـم پـسـرم پـسر سـاقـی کـوثـر به چه کاری افتاد کـشتـۀ طعـنـۀ این زخـم زبـانـم پـسرم داغ تو چون علیاکبر کمرم را تا کرد نعـره خـواهم زنم از دل نتـوانم پسرم مادرت دیده به راه است که سیراب آیی با چه رویی تن تو خـیمه رسانم پسرم بـی هـوا تـیـر رسیـد و نـفـسم بـند آمد با نـگـاه تو گـرفـتـه ست زبانم پـسرم خون من گردن آنکس که گلوی تو برید حـسرت بـوسه نـهـاده به لبـانـم پـسرم صبـر کن تا پـر قـنـداقـۀ تو پاره کـنم سخت جان میدهی ای راحت جانم پسرم ز ترکهای لبت بوسه گرفتن سخت است گـریۀ آخـر تـو بــرده تــوانـم پــسـرم میکـَـنم قبر تو را دور ز چـشم مـادر پــدرم داده ره چــاره نـشـانـم پـســرم با وجودی که کنم قبر تو یکسان با خاک بـاز هـم جـان تو بـابـا نـگـرانم پـسرم |